loading...

S & M

یادداشتهای روزانه

بازدید : 303
دوشنبه 25 آبان 1399 زمان : 10:37

لمروز جمعه هست . هوا سرده و خونه هستیم . خیلی کلافه شدم صبح تا ساعت 9 خوابیده بودیم . بعد از صبحانه خانم جون گفت حمام رو قول دادی بشویی . مجبور شدم نزدیک دو ساعتی توی حمام به نظافت حمام برسم . ساعت حدود یازده رفتم مغازه و ساعت یک تعطیل کردم و رفتم وسایل مورد نیاز خونه رو از بازار خریدم .وقتی برگشتم خانم جون دراز کشیده بود تا بخوابه . گفتم پس ناهار گفت من که نمیخورم اگر دوست داشتی تخم مرغی برای خودت درست کن . حال نداشتم لذا گرفتم من هم خوابیدم . با درد دستم از خواب بیدار شدم . دست چپم چون زیرم مکنده بود خون نرسیده بود و بی حس شده بود و درد میکرد . الان ساعت چهاره . هنوز خانم جون خوابیده من هم حسابی کلافه شدم .

معرفی کتاب: نگاهی به رمان "کلیدر"
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی